دولت و اقتصاد مقاومتی
براساس قانون، هدف از تشکیل مناطق ویژه، ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﯽ از ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎﯼ اﻗﺘﺼﺎدﯼ و ﺑﺮﻗﺮارﯼ ارﺗﺒﺎط ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ و ﺗﺤﺮﮎ در اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻨﻄﻘﻪ اﯼ و ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﭘﺮدازش ﮐﺎﻻ، اﻧﺘﻘﺎل ﻓﻨﺎورﯼ، ﺻﺎدرات ﻏﻴﺮﻧﻔﺘﯽ، اﯾﺠﺎد اﺷﺘﻐﺎل ﻣﻮﻟﺪ و ﺟﻠﺐ و ﺗـﺸﻮﯾﻖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬارﯼ داﺧﻠﯽ و ﺧﺎرﺟﯽ و ... عنوان شده است. از این رو هنگامی که سخن از تولید و اشتغال به میان می آید، ذهن ها مناطق صنعتی و به ویژه مناطق ویژه اقتصادی را نشانه می روند. تصور می شود که در این مناطق اصلا بیکاری وجود ندارد. از سوی دیگر، این گونه تصور می شود که همه چیز در مناطق صنعتی برای سرمایه گذار فراهم است.
با هدف اطلاع یابی از کم و کیف وضعیت سرمایه گذاری، تولید و اشتغال در یکی از مناطق ویژه اقتصادی، با جناب آقای مهندس شهیدی نیا؛ مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی که سازمان متبوع وی به نمایندگی از دولت جمهوری اسلامی ایران، ضمن ایفای نقش حاکمیتی، وظیفه تسهیل گری تولید محصولات پایه، میانی و پایین دستی پتروشیمی را در این منطقه بر عهده دارد، گفتگویی انجام دادیم که بخش اول این گفتگو، از نگاه شما مخاطبان عزیز نشریه تولید مقاوم می گذرد.
ضمن تشکر از جنابعالی، به عنوان سئوال اول، با توجه به اهمیت منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی، درخصوص سهم این منطقه در سرمایه گذاری، تولید و اشتغال توضیح بفرمائید.
ابتدا تشکر می کنم. همانطور که فرمودید منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی یکی از هاب های اصلی صنعت پتروشیمی است که 40 درصد سهم تولیدات صنعت پتروشیمی کشور را دارا می باشد. در گذشته البته سهم این منطقه بیشتر بوده اما به مرور که در منطقه عسلویه بعنوان دیگر هاب اصلی صنعت پتروشیمی، پروژه های جدید به بهره برداری می رسند، بصورت خودکار این سهم دستخوش تغییر شده ولی کماکان سهم عمده ای از تولیدات منطقه را برعهده دارد. ارزش تولیدات منطقه به طور تقریبی، سالیانه معادل 7 میلیارد دلار هست که بخشی از آن بصورت صادرات و بخشی مصرف داخلی است.
تا بحال نزدیک به 18 میلیارد دلار در این منطقه سرمایه گذاری شده که عمدتاً در صنایع بالادست و میانی پتروشیمی بوده، که سهم شرکت ملی صنایع پتروشیمی بعنوان متولی سرمایه گذاری از طریق سازمان تقریبا یک هزار میلیارد تومان است. البته اگر بخواهیم این میزان را تجدید ارزیابی کنیم، چندین برابر این رقم می شود.
محل این میزان سرمایه گذاری چه بخش هایی است؟
این میزان تمام زیرساخت های لازم در منطقه از جمله؛ شبکه آب، گاز، راه آهن، راهها و جاده های مواصلاتی، زمین واگذار شده به سرمایه گذاران را شامل می شود.
در مجموع چند شرکت در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی فعال هستند؟
در حال حاضر83 شرکت در منطقه بصورت فعال حضور دارند. البته مجوزهایی که از ما گرفته شده، بیش از این هست و قریب به 120 شرکت هستند که بخش هایی از آنها غیر فعال هستند. از مجموع شرکت های فعال 12 مورد در صنعت بالا دست، 8 تا شرکت میانی، 19 شرکت در صنایع پایین دست و 44 شرکت صنایع سبک و خدماتی هستند. فعالیت شرکتهای خدماتی و سبک در راستای فعالیت های صنعت پتروشیمی است.
حجم تولید منطقه چقدر است؟
در مجموع میزان تولید منطقه 26.3 میلیون تن است که در 5 سایت (ناحیه) تولید می شود. سایت 1 بیشتر معطوف صنایع پایین دست و خدماتی است. سایت های 2، 3، 4 و5 معطوف صنایع بالادست و میانی پتروشیمی است.
وضعیت اشتغال منطقه؟
در حال حاضر 30 هزار نفر قالب های مختلف رسمی نفت، قراردادی معین و موقت و پیمانکاری در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی مشغول به کار هستند.
همانطور که مطلع هستید، یکی از سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی"توسعه حوزه عمل مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور به منظور انتقال فناوریهای پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، صادرات کالا و خدمات و تأمین نیازهای ضروری و منابع مالی از خارج" است. آیا برنامه عملیاتی برای این بخش از سیاست های اقتصاد مقاومتی تعریف شده و یا در دست اقدام است؟
یکی از مناطق موفق در راستای سیاست اقتصاد مقاومتی، منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی است؛ یعنی ما 2 منطقه تخصصی در قالب توسعه صنعت نفت و پتروشیمی داریم. یکی منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی است که فکر می کنم با توجه به توسعه ای که داشته توانسته به اهداف خودش در راستای توسعه فیزیکی و انتقال تکنولوژی برسد، همچنین در سازمان شرکتی داریم بعنوان پژوهش و فن آوری که همگام با کارهای صنعتی در منطقه در تولید دانش فنی فعال هست. این بخش توفیقات خیلی خوبی در حوزه تولید کاتالیست بدست آورده و کماکان این حرکت ادامه دارد.
ضمن اینکه شرکت های مستقر در منطقه با اجرای طرح های توسعه ای اقدامات خوبی انجام داده اند. این خود توفیقی برای کشور بوده و خوشبختانه در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی این توان وجود دارد. هر چند لازم است به سمت تکنولوژی های نوینی که ارزش افزوده بالاتری ایجاد می کنند حرکت کنیم. به هر حال این حاصل نمی شود مگر با ارتباطات بین المللی و رفع محدودیت های موجود.
توجه به صنعت پتروشیمی در حال حاضر مطمح نظر خیلی از صاحب نظران کشور شده. از جمله مقام معظم رهبری که بر توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی و کاهش خام فروشی تأکید دارند. در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی به زنجیره ارزش پتروشیمی توجه شده. دولت هم به تناسب این سیاست ها، برنامه هایی ابلاغ کرده. قوانین برنامه 5 ساله باز بر روی موضوع تکمیل زنجیره ارزش تاکید دارد. از طرفی ما افتخار می کنیم که اینقدر صادرات محصولات پایه پتروشیمی داریم. در حالیکه اگر این محصولات به فرآورده تبدیل شود زمینه اشتغال بسیار زیادی فراهم میشه. چه چالش هایی در این مسیر هست؟ سازمان منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی بعنوان عهده دار نقش حاکمیتی در منطقه به چه چالش هایی در این زمینه معتقد است؟ چه اشکالاتی در زیرساخت های قانونی یا برنامه ریزی های دولتی قابل تشخیص است؟
بله درست می فرمایید. در حوزه توسعه زنجیره ارزش به آنگونه که مورد نظر بوده، کار جلو نرفته. متولی اصلی این قضیه وزارت صنایع است و سیاست گذاری ها باید با محوریت آن وزارتخانه انجام بشه. بنده معتقدم که ما روی تشویق افراد برای سرمایه گذاری دچار مشکل هستیم. ما در همین منطقه ویژه هم الان طرح آماده داریم؛ طرح هایی که امکان سنجی شان انجام شده و بازگشت سرمایه خوبی هم برای آنها متصور است ولی حقیقتاً با استقبال خوبی مواجه نشده است.
علت عدم استقبال چیست؟
این به چند دلیل است: اول اینکه اصلا مکانیزم تولید در کشور با چالش روبروست. امروزه کمتر میل به سرمایه گذاری در تولید هست. شاید به دلیل مشکلاتی از جمله؛ نظام های مالیاتی و بانکی، بحث تامین خوراک، نیروی انسانی و .... لذا ترجیح سرمایه گذار این است که سرمایه اش را در حوزه های دیگری که خیلی راحت تر به سود میرسد، سرمایه گذاری کند. البته در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی، مشوق ها و معافیت هایی در نظر گرفته شده؛ از جمله موضوع تأمین خوراک برای واحدهای پایین دستی.
البته تأمین مواد اولیه برای واحدهای پایین دستی امروزه یک چالش جدی برای تولید است. تایید
می فرمائید؟
مکانیزم فروش محصولات پتروشیمی از طریق بورس است. این مکانیزم باعث می شود که واحدهای خرد _ عمدتاً پایین دستی _ توانایی وارد شدن در عرصه رقابت برای خرید مواد اولیه را نداشته باشند. ما البته تاکید داریم که واحدهای پایین دست برای تأمین مواد اولیه، در مجموعه کلاسترهای تخصصی تجمیع شوند. مثلا زیرمجموعه pvc، پلی پروپیلن و ... ، به گونه ای که امکان تأمین خوراک از منطقه با قراردادهای بلندمدت ممکن شود.
لذا بورس باید این موضوع را حل کند. یعنی به شرکت ها این اجازه را بدهد و بگوید شما می توانید قراردادهای بلند مدت با پایین دست ها ببندید منتهی مکانیزم قیمت گذاری از طریق بورس باشد تا این مکانیزم دچار چند گونگی نشود.
براساس آمارها، رتبه ایران در شاخص حمایت از سرمایه گذاری 170 هست. دشواری تأمین مالی مهمترین مؤلفه در این زمینه قلمداد شده. در این خصوص توضیح بفرمایید.
بله. دیگر عامل عدم استقبال از سرمایه گذاری، سیستم بانکی ماست. بالاخره عمده شرکتهایی که به این منطقه می آیند نیاز مالی دارند. طبیعی است که برای رفع این نیاز مالی در مناطق ویژه، باید بانکها تسهیلات ویژه تخصیص بدهند تا این صنعت توسعه پیدا کند. در غیر این صورت، مشوقی ایجاد نمی شود. بنابراین نیاز به یک بسته مالی که در آن نظام بانکی از طریق سیاست گذاری بانک مرکزی، انگیزه سرمایه گذاری را به شکلی ایجاد کند که هزینه تولید را پایین بیاورد، ضروری است.
جایگاه اشتغال را فرایند سرمایه گذاری چگونه می بینید؟
ما الان 27 پروژه در حال ساخت با درصد پیشرفت 10 الی 90 درصد در منطقه داریم که شامل صنایع میانی و پایین دستی است. مجموع سرمایه گذاری این پروژه ها حدود 1.5 میلیارد دلار هست که عدد بزرگی هست. اینها به مرور وارد چرخه تولید می شوند. پیش بینی می شود این میزان سرمایه گذاری، حدود 2700 نیرو جذب کند.
ما فرصت های سرمایه گذاری برای طرح های پایین دست تعریف کرده ایم که بالغ بر 70 طرح در زنجیره های مختلف مواد پلیمری، پلی اتیلن، پی وی سی، پلی پروپیلن، پت، پلی استایرن، پلیمرهای مهندسی هستند. همه اینها نرخ برگشت سرمایه بالای 25 درصد دارند و عمدتاً سرمایه بالایی نمی خواهند ولی توان اشتغال خوبی دارند.
این هم یک توان بالقوه ای است که ما در توسعه صنایع پایین دست داریم و در همایشهای مختلف آنها را معرفی می کنیم. البته این بستر صرفاً توسط ما مهیا نمی شود بلکه دست اندرکاران دیگر مانند نهادهای مالی و سرمایه گذاری باید کمک کنند از جنبه تامین منابع. البته همانطور که عرض کردم روی خوراک اینها هم سازمان بورس نیز هماهنگ باشد. به هر حال امکانات زیرساختی هم پاسخگوست.
با توجه به اشاره تان به مسئله بورس این نکته به ذهنم رسید که معضل تأمین مواد اولیه واقعاً بسیار ملموس است. آیا برای رفع مشکلاتی که شرکت های کوچک دارند، یک الزام قانونی احساس نمی شود؟ روشن است که بورس تمایل دارد با شرکت های بزرگ کار کند و حوصله سر و کله زدن با شرکت های خرد را ندارد؛ چرا روی این مسئله بعنوان یک چالش جدی در مسیر تولید کار نشده است؟
من فکر می کنم این نگرانی ها براحتی قابل حل است. یعنی بورس می تواند نظام کنترلی بگذارد. این برای بورس خیلی راحت است. چرا که در قبال مواد تخصیص داده شده به شرکت ها، تولیدشان مشخص است. بعلاوه اینکه خود سازمان منطقه ویژه، همه آمار و ارقام را در اختیار دارد. لذا براحتی در مناطق ویژه این کنترل ها قابل اجراست. در این صورت ما می توانیم شرکت ها را تشویق به تولید کنیم که با توجه به خوراک در دسترس، لازم نیست از یک نظام دلالی خریداری کنید. ضمن اینکه اگر صادرات هم داشته باشند، از مشوق صادراتی هم می توانند استفاده کنند.
الزام به بومی گزینی چقدر در مناطق ویژه و آزاد قابلیت اجرایی دارد؟ روی این موضوع خیلی بحث و جدل میشود. آیا شاخصی وجود دارد که ضمن برآورده شدن انتظارات محلی، سرمایه گذار هم راغب به سرمایه گذاری در منطقه باشد؟
ببینید؛ من عرض کردم فردی که برای سرمایه گذاری به منطقه می آید، دوست دارد بهترین نیرو را به کار بگیرد. نیرویی که هم دانش کافی داشته باشد و هم بتواند انتظارات سرمایه گذار را برآورده کند. از آنطرف استفاده از نیروی بومی به صرفه تر است چون مشکلات کمتری دارد. طبیعتاً اگر تخصص و مهارت در منطقه وجود داشته باشد، استفاده از نیروی بومی به صرفه تر است برای سرمایه گذار. الان هم کار به همین نحو انجام می شود. زمانی صنایع پیشرفته از لحاظ تکنولوژیکی اینجا شکل گرفت که نه تجربه ای بوده و نه دانشی اما امروزه انتقال دانش صورت گرفته و نیروهای بومی شایسته ای تربیت شدند و مسئولیت هایی بر عهده گرفته اند. به نظر من روی این مرزبندی باید بیشتر دقت کنیم چرا که با شعار بومی گرایی داریم حساسیت ایجاد می کنیم. این مکانیزم خودبخود در حال شکل گیری است.
مشکل بیکاری در کشور دارد روی هم انباشته می شود و نمی توانیم با این شعارها مشکل را حل کنیم. من همیشه معتقد بوده ام که چیزی به جز تولید نمی تواند به داد این مملکت برسد. مگر ما در دوره طلایی که این همه مجتمع ایجاد شد، مشکل اشتغال داشتیم؟ تازه نیروی خارج از استان هم اینجا کار کرده. چون نیروی موجود جوابگو نبوده. حالا که با توسعه دانشگاه ها ها و بالا رفتن سطح دانش و کیفیت در کشور بالاخره تقاضای کار افزایش یافته باید بجای فشاری که در این حوزه می آوریوم، موانع تولید را برطرف کنیم، برویم توسعه انجام بدهیم، توسعه که انجام شد، در قبال یک واحد تولید نیروی بسیاری جذب می شود. این نیروها در وهله اول از خود منطقه هستند ولی به هر حال هر شرکتی 20 تا 50 تا نیروی کلیدی دارد که برای انتخاب آنها بحث تجربه و دانش مهم است و اصلا نباید منطقه ای به آن نگاه کرد.
ما باید این حق را برای سرمایه گذار قائل باشیم و نگاه صفر و یک به مقوله نیروی انسانی کاملا خطاست. ضمن اینکه این مکانیزم بصورت طبیعی در این منطقه عمل میکند و از طریق اداره کار شرکت ها را به این سمت هدایت می کنیم. شرکتها هم رعایت می کنند و فراخوان می کنند از خود منطقه. از خود استان. منتها گاهی حساسیت های ما بی مورد بالا می رود. مثلا تعریف بومی چیست؟ آیا بومی به این معناست که همه نیروها باید از ماهشهر و بندرامام باشند؟ باید کل ظرفیت استان را دید، شاید نیروهای شایسته ای باشند که این حق را برای آنها هم باید قائل شد.
شاید قضاوت های شخصی ما در این حوزه به قضیه دامن می زند وگرنه دستگاه سیاست گذار در این حوزه به صراحت تأکید می کند که در شرایط برابر تجربه و دانش به جذب نیروی بومی اقدام شود. هیچ جا گفته نشده که تجربه و دانش را رها کن و صرفاً نیروی بومی جذب کن. ضمن اینکه من مجدداً عرض کنم که این مکانیزم خودجوش عمل میکند. طبیعتا کسی که سرمایه گذاری می کند اگر دانش و تجربه را در نیروی بومی احساس کند از وی استفاده می کند. اما وقتی یک نیروی بومی حداقل امتیاز قابل قبول را برای جذب کسب نکند، چگونه سرمایه گذار را توجیه کنیم که این نیرو را جدب کند؟ یک مقدار باید قابلیت ها در سطح استانی رشد کند که خوشبختانه این دارد شکل می گیرد ولی به اندازه کافی باید فرصت بدهیم تا اینها رشد کنند و این مکانیزم هم بصورت خودجوش این کار را بکند.
با توجه به اینکه بر اساس بند 11 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بر توسعه حوزه عمل مناطق ویژه و آزاد تأکید شده، آیا پیشنهاد تشکیل صندوق سرمایه گذاری تولید با هدف جمع آوری سرمایه های خرد و راه اندازی بورس محصولات پتروشیمی با هدف تقویت اعتماد عمومی به بازار سرمایه، در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی قابل بررسی هست؟ این را اضافه کنم که اعتماد عمومی؛ بعنوان یک مؤلفه اساسی در سرمایه گذاری مطرح است. لذا وقتی بورس محلی شود و دسترسی به آن توسط عموم مردم فراهم شود و در کنار این اقدام، صندوق سرمایه گذاری تولید نیز تشکیل شود، می توان به رونق بازار سرمایه در این منطقه حساس اقتصادی امیدوار بود.
بورس هم شکل دیگری از همان نهادهای اقتصادی است که می تواند این هم افزایی را ایجاد کند. یعنی با گردآوری سرمایه های خرد توان مالی ایجاد کند. البته باید ساز و کار این شیوه وجود داشته باشد. این هم بالاخره یک ایده ای هست که در واقع ما بیاییم به صورت محلی بازار سرمایه را توسعه بدهیم. یا ساختارها را تشکیل بدهیم که قطعا می تواند کمک کند به رونق اقتصادی. به زعم خود من شاید حتی اگر یک سری صنایع را متقاعد کنیم که گردش مالی و بورس خودشان را در خود منطقه یا استان انجام بدهند، این می تواند ثمرات اقتصادی ارزشمندی داشته باشه منتها ببینید وقتی می خواهید این ایده رو دنبال کنید باید زمینه را برای خدمات شرکت های خدمات گیرنده مهیا کنید؛ نمی شود ما بورس را محلی کنیم ولی نتوانیم به مشتریانش خدمات بدهیم. به شرکت ها بگوییم سرمایه تان را به این محل بیاورید و در مرکز نبرید ولی نتوانیم خدمات ارائه بدهیم. دریافت وام و مواردی از این قبیل را باید حل کنیم. ما بعضاً این بحث ها را داریم. چون نمی شود تسهیلات یا خدمات گرفت. بنابراین باید در کنار این ایده، بایستی اختیارات هم تفویض شود.
ادامه دارد......